سكوت
مدتي است كه مرضي بدتر از وبا در اينترنت شيوع پيدا كرده است.
ذهنها فعاليتشان را متوقف كردهاند ديگر كسي نمينويسد .
بنظر ميآيد كه حرفي براي زدن ندارند.
به هرجا سر ميزنم متن جديدي نميبينم و نوشتههاي جديد تلاشي بيهوده براي برهم زدن اين سكوت است.
اين هم كه م ندارم مينويسم هم تلاشي مافوق تصور است تا بر اين ويروس غلبه كنم اما ممكن است باعث شود تا كل نيرويم را مانند آرش كماندار به خاطر آن از دست بدهم.
ذهنم تهيترين زمان عمرش را دارد ميگذراند ديگر كلمهاي هم براي نوشتن پيدا نميكند. بايد بيدار بمانم، بايد بنويسم، بايد ....
1 Comments:
منم این حالت نا امیدی و سستی رو در خودم بیشتر از هر وقت دیگه ای احساس می کنم.....چه می دونم.....علتای مختلفی داره.....فعلا که همینجوری راحت تریم.....ای کاش 20-30 سال قبل به دنیا میومدیم
By Anonymous, at Tuesday, October 18, 2005 11:30:00 PM
Post a Comment
<< Home