سراب‌وار

Friday, October 28, 2005

آسمان

امشب از آن شبهايي است كه حتي يك ستاره‌ در آن وجود ندارد. ماه هم كه مدتها است كه در آسمان خودش را نشان نداده است. دلم را به آن دو ستاره نتروني چشمك‌زن خوش كرده بودم كه انگار ديگر نمي‌چرخد و براي آرامش من يك چشمك هم نميزند.
اي كاش يك وسيله‌اي اختراع شود تا اگر به صورت دروغي هم شده آسمان اين شبها را با نورش روشن كند.
مي‌گويند هر كس در آسمان ستاره‌اي دارد اما من اين حرفها را باور نمي‌كنم چون هيچ ستاره‌اي در آسمان نمي‌بينم مگر مي‌شود كه هيچ انساني وجود نداشته باشد؟
مگر اينكه من كورم و يا هر كس فقط ستاره خود را مي‌بيند و يا مثل فيلم چشمهايت را باز كن (آسمان وانيلي) ما كل زندگي را در خيالمان ساخته‌ايم و همه در خواب به سر مي‌بريم.